سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 تعداد کل بازدید : 97395

  بازدید امروز : 4

  بازدید دیروز : 8

شهریوری

 
خداوند، مؤمنِ پیشه ور را دوست دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
نویسنده: موج ::: یکشنبه 86/4/3::: ساعت 12:25 صبح
 

 برای عیادت به بیمارستان رفته بودیم ساعت هنوز 4 نشده بود.توی محوطه بیرون بیمارستان زن و  ‏شوهری که دوتا بچه همراهشون بود نظرم رو جلب کردند توی اون گرمای شدید روی چمنها(چمن که چه ‏عرض کنم بیشتر شبیه خاربود تا چمن)نشسته بودند!زن پاهاشو دراز کرده بود و داشت برای بچه ای که ‏‏‏روی پاهاش خوابیده بود لالایی میخوند!از سر و وضع و لباسهاشون فهمیدم که اهل اینجا نیستند،یکی از ‏حراستیها با غرولند ظرفهای غذا رو به طرفشون گرفت و مرد خجالت زده از اون تشکر کرد.وقتی وارد ‏‏‏بخش اطفال شدیم اون خانواده هم به دنبال ما راه افتادند و اتفاقا مریض اونها در اتاق مجاور
‏بیمار ما بود.به سمت زن جوان رفتم و بعد از سلام، حال مریضشون رو پرسیدم.مریض پسربچه ای بود 8‏ساله با پاهایی که تا روی زانو باندپیچی شده بود.
عراق در بند
زن جوان گفت ما عراقی هستیم چند وقت پیش پسرم در یکی از بمب گذاریها از ناحیه پا مجروح شد طوری که پزشکهای بغداد امیدی به بهبود او نداشتند.میگفت شوهرم کارمند است و از نظر مالی مشکلی نداشتیم تصمیم گرفتیم برای مداوا بیایم ایران چون تعریف بیمارستانهای مجهز و پزشکان خبره ایران رو شنیده بودیم.الان هم 1ماه است اینجاییم و نزدیک به ده میلیون تومان خرج کردیم حالا هم که میبینی روی چمن های بیمارستان میخوابیم و حتی پولی برای مسافرخانه و تهیه خورد و خوراکمان نمانده…حالا اینها به کنار بعد از این همه دوا و ‏‏درمون باز هم امیدی به بهبودی پسرم نیست!
‏اشک توی چشمام جمع شده بود احساس بدی داشتم حال و روز اونها وصف نشدنی بود.زن و مردی که ‏توی دیار خودشون با احترام و عزت زندگی میکردند حالا مثل سائلها روی چمن ها نشسته و بقیه ‏‏‏براشون صدقه جمع میکردند…
‏مرد میگفت اولش خیلی خوشحال بودیم که از استبداد و خفقان صدام راحت شدیم اما حالا همه چیزمون رو ‏از دست دادیم و غیر از بدبختی و ناامنی چیزی برامون نمونده.درسته استبداد بود اما روزی چهارتا بمب ‏منفجر نمیشد!حزبهای مختلف جرات نداشتند این طوری به جون هم بیافتند!کسی به ناموسها تجاوز ‏‏ نمیکرد!زن و بچه بی گناه مردم توی بمبها جون نمیدادند!
‏ این هم ارمغانی است از سلالۀ دموکراتها…


 

لیست کل یادداشت های این وبلاگ